کد مطلب:316729 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:153
نذر صد دینار
جناب آقای حاج شیخ علی رضا گل محمدی ابهری زنجانی، در شب جمادی الثانی سال 1416 ه.ق در حرم مطهر حضرت معصومه نقل كرد: یكی از اهالی كربلا، عربی را می بیند كه در حرم حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل علیه السلام كنار ضریح مطهر ایستاده و با حضرت سخن می گوید: آقا جان! از شما صد دینار پول می خواهم، می دهی یا نه؟ اگر
[ صفحه 138]
نمی دهی می روم حرم حضرت سیدالشهدا و شكایت شما را به امام حسین علیه السلام می كنم.
سپس سرش را به طرف ضریح مطهر می برد و می گوید: فهمیدم و از حرم بیرون می رود. آن عرب به بازار می رود و به یكی از مغازه داران می گوید: آقا فرموده است صد دینار به من بده.
او می گوید: نشانی شما از آقا چیست؟
آن مرد عرب می گوید: به این نشانی كه پسر شما مریض شده بود و شما صد دینار نذر حضرت ابوالفضل علیه السلام كردی، سپس او هم صد دینار را می دهد. نقل كننده می گوید: به مرد عرب گفتم: چطور شد با حضرت صحبت كردی و نتیجه گرفتی؟
مرد عرب گفت: به حضرت گفتم: اگر پول ندهی می روم و شكایت شما را به برادرت امام حسین علیه السلام می كنم. دیدم حضرت، داخل ضریح ظاهر شد و در حالی كه روی صندلی نشسته بود، حواله ای به من داد. من هم رفتم و از بازار گرفتم. [1] .
[ صفحه 138]
نمی دهی می روم حرم حضرت سیدالشهدا و شكایت شما را به امام حسین علیه السلام می كنم.
سپس سرش را به طرف ضریح مطهر می برد و می گوید: فهمیدم و از حرم بیرون می رود. آن عرب به بازار می رود و به یكی از مغازه داران می گوید: آقا فرموده است صد دینار به من بده.
او می گوید: نشانی شما از آقا چیست؟
آن مرد عرب می گوید: به این نشانی كه پسر شما مریض شده بود و شما صد دینار نذر حضرت ابوالفضل علیه السلام كردی، سپس او هم صد دینار را می دهد. نقل كننده می گوید: به مرد عرب گفتم: چطور شد با حضرت صحبت كردی و نتیجه گرفتی؟
مرد عرب گفت: به حضرت گفتم: اگر پول ندهی می روم و شكایت شما را به برادرت امام حسین علیه السلام می كنم. دیدم حضرت، داخل ضریح ظاهر شد و در حالی كه روی صندلی نشسته بود، حواله ای به من داد. من هم رفتم و از بازار گرفتم. [1] .
[1] چهره درخشان قمر بني هاشم عليه السلام، ج 2، ص 381.